آب انبار مظفر سلطان بیمرغ

آب انبار بیمرغ

آب انبار مظفر سلطان بیمرغ

پژوهش از حمیدرضا خزاعی

حمیدرضا خزاعی

 

آب انبار مظفر السلطان بيمرغ

 

اين آب انبار حدود 150 سال قبل و در زمان مظفر السلطان حاكم گناباد ساخته شده است. مي گويند مركز حكومت مظفر السلطان روستاي بيمرغ بوده است. ظواهر بر جاي مانده از آب انبار مي گويد كه در نوع خود بزرگترين بوده است. اهالي بيمرغ مي گويند گنبد آب انبار از دور دستها پيدا بود. اول گنبد آب انبار را مي ديدي و بعد خود آبادي را مخزن آب انبار استوانه اي و دور آن 47 متر است كه قطري برابر با 15 داشته است. پنجاه پله بايد پايين بروي  تا به پاشير يا محل برداشت آب برسي. ارتفاع هر پله برابر با 27 سانتيمتر است بنابراين عمق آب انبار 13.5 متر خواهد بود.
زمان آب اندازي و پركردن مخزن آب انبار وسط چله ي زمستان بود. پيرمردهاي آبادي زمان آن را به دقت مي شناختند. وقتش كه مي رسيد. پيرمردها اعلام مي كردند كه دق شور شده   dagsur soda
شناسايي اين زمان به اين ترتيب بود. در شمال آبادي بي مرغ كال نمك واقع شده است. در زمستان هر وقت بر روي كال نمك و كوير، بادي از شرق به غرب وزيدن مي گرفت سرما و يخبندان آغاز شده بود. پيرمردها با ديدن باد مي گفتند كه دق شور شده. دشتبان بر بالاي گنبد آب انبار مي شد و صدا مي زد :
هاي برن جوي انبار ودر برزن كه هوا ميه بريش كنه، يخ بندو خه شو، هوا خنكي خه كرد.
hay baran juye anbare vadar barezen ke hava maya baris kona yax bendu xa so, hava khonuki kha kerd                                                       
( های بروید جوی آب انبار را تعمیر و تمیز کنید که هوا می خواهد ببارد، یخبندان خواهد شد و هوا سرد خواهد شد. )
آن وقت هوا ابري مي شد و باد سرد راست، وزيدن مي گرفت. شب هنوز به نيمه نرسيده، برف باريدن مي گرفت و يخبندان مي شد.
هوا كه روشن مي شد همه ي اهل آبادي از خانه ها بيرون مي آمدند. از هر صحرا سه نفر (مدار آب كاريز بر هشت بود و هر شبانه روز يك صحرا ناميده مي شد. كاريز هشت صحرا داشت). بيل ها را برمي داشتند و مي رفتند به مظهر كاريز تا آب شور را برگردانند و آب شيرين را بياورند. (كاريز بيمرغ در واقع دو كاريز بود. يكي شور و يكي شيرين. در وضع موجود كاريز شيرين خشك شده و كاريز شور هنوز جريان دارد. آب دو كاريز اندكي پايين تر از مظهر به هم مي پيوست و تشكيل يك نهر را مي داد. كشاورزان جلو آب شور را رو به بيابان برمي گرداندند. آب شيرين به تنهايي در نهر مشترك جريان پيدا مي كرد. اين نهر حدود 4 كيلومتر بر سطح خاك مي آمد تا به محلي مي رسيد كه ناي هاي سفالي گذاشته بودند و آب وارد يك آب دالان مي شد. طول آب دالان حدود 7 كيلومتر بود. آب اين هفت كيلومتر را در زير زمين مي آمد تا به مظهر دوم خود مي رسيد.
آب شيرين قبل از رسيدن به آب انبار به محلي مي رسيد كه به آن بند انبار مي گفتند. زن ها پيش از رسيدن آب، ميانه ي بند انبار (حدود پنج هزار متر زمين) را جارو مي كردند. آب شيرين وارد بند انبار مي شد. آب به مدت سه شبانه روز در بند انبار جمع مي شد تا هم لاي بيندازد و هم در سرما تبديل به يخ آب گردد. پس از طي سه شبانه روز بوته ي هيزمي را در دهانه ي مجراي ورودي آب انبار مي گذاشتند و آب، بند انبار را رها مي كردند تا وارد آب انبار شود. بوته براي جلوگيري از ورود خس و خاشاك به درون آب انبار بود.
خنكاي آب در درون آب انبار حفظ مي شد. مي گويند در وسط چله ي تابستان آب، آب انبار آنقدر سرد بود كه به يخ آب مي مانست .
لايروبي آب انبار نيز هر چند سال يك بار انجام مي شد. هر وقت كه قرار بود آب انبار را لايروبي كنند دشتبان بر گنبد آب انبار مي شد و صدا مي زد.
- هاي مردم بي مرغ , به درآين كه مين انبار لوششه ر به در بريزن
        hay mordom bimorg bedar ayan kemayan anbare luseser bedar berezan
مردم از خانه هايشان بيرون مي آمدند. مردها چرخ چاه و طناب و دول (سطل) مي آوردند. زنها  اسپند دود مي كردند و شيريني مي دادند.
معمولا كار لايروبي آب انبار به مدت يك هفته به طول مي انجاميد. در طول اين مدت نوعي جشن و سرور آئيني در سرتاسر آبادي برپا بود. گوسفند قرباني مي كردند. اسپند دود مي كردند و به همه ي اهل آبادي شيريني مي دادند.
اما اكنون آن همه هياهو و شادي مرده است و آب انبار ويران شده رو به آسمان خميازه مي كشد. مي گويند در سال 1357 بخشي از گنبد آب انبار در ضلع جنوب غربي فرو ريخت. برادران جهاد پس  از تاسيس جهاد, يكي از اولين كارهايي را كه در سطح شهرستان گناباد به دست مي گيرند. كاربازسازي يا نوسازي آب انبار بيمرغ است. از آنجا كه گنبد آب انبار در چند جا ترك خورده بود تصميم مي گيرند كه گنبد را خراب و آنرا از نوبسازند. گنبد خراب مي شود اما برادران نمي توانند استاد معماري پيدا كنند كه بتواند بر دايره اي به قطر 15 مترگنبدي بالا بياورد. رفت و آمد و جستجو ادامه پيدا مي كند اما به هيچ نتيجه اي نمي رسد. آن وقت چاره ي كار را در اين مي بينند كه قطر دايره ي قاعده را كم كنند. آجر مي آورند و شروع به ساختن مخزن كوچكتري در دل مخزن اوليه مي كنند. كار بازسازي آب انبار هنوز به نيمه نرسيده. بودجه اي از مركز براي بهسازي روستاي بيمرغ تخصيص پيدا مي كند و به اين ترتيب در جنوب شرقي روستا و در اراضي باير روستاي جديدي احداث و كار بازسازي آب انبار نيز براي هميشه به فراموشي سپرده مي شود

 

مخزن آب انبار، عکس از: حمیدرضا خزاعی

آب انبار مظفرالسلطان بيمرغ . تغييرات ناتمام جهاد سازندگي كه در مخزن انجام داده اند در تصوير مشخص است. در سمت چپ تصویر مجرای ورودی آب به آب انبار دیده می شود.

 

نمایی دیگر از مخزن آب انبار، عکس از حمیدرضا خزاعی

نمایی دیگر از درون مخزن آب انبار

 

ورودی به پاشیر، عکس از حمیدرضا خزاعی
ورودي به پاشير آب انبار ، ديد از بالا

 

 

ورودی به پاشیر، عکس از حمیدرضا خزاعی

ورودي به پاشير آب انبار ، ديد از پايين

دی ان ان فارسی , مرجع دات نت نیوک فارسی
دی ان ان