سیاوش

افسانه سیاوش و ارتباط با باران خواهی

پژوهش از: حمیدرضا خزاعی

حمیدرضا خزاعی

 

سیاوش

 

سياوش در واقع يك ايزد نباتي است كه وقتي كشته مي‌شود، از خونش برگ سياوشان سبز مي‌شود. اسمش هم به معني « مرد سياه » است. مرد سیاه مي‌گفتند: چون اين‌ نوع از ایزدان مي‌ميرند و دوباره زنده مي‌شوند. سياه رنگ بودن دليل بازگشت از جهان مردگان است، براي آوردن باران و بركت. اين واقعه در ايران در اول سال اتفاق مي‌افتد. یعنی در عید نوروز

 

دو صحنه نقاشی سغدی، صحنه اول سمت راست، مراسم مرگ و سوگواری سیاوش، صحنه دوم سمت چپ تولد دوباره¬ی سیاوش در بهار

 

سوگواری بر پیکر بیجان سیاوش

 

استودان کشف شده در شمال خوارزم، که دو صحنه از آئین سوگ و مرگ سیاوش را نشان می دهد.

 

سوگواری زنان بر پیکر سیاوش

 

سیاوش نشسته بر اسبی سیاه در حال کشیدن کمان

 

سیاوش در عيد نوروز، و بازمانده‌اش همين حاجي فيروز است كه با صورت سياه در نوروز بیرون می¬آیند. حاجی فیروز‌ها با چهره‌ي سياه و جامه‌ي سرخ ظاهر مي‌شوند. چهره‌ي سياه دليل آمدن از دنیای مردگان است و جامه‌ي سرخ نيز باید نماد زندگي مجدد و خون مجدد باشد. اين سرخي و سياهي، مرگ و حيات در كنار هم بيان کننده¬ی مرده‌اي است كه دوباره زنده مي‌شود و رقص و شادي اين‌ها به خاطر باران آوري است. در اصل، اين‌ها رقص¬هاي جادويي باران آورنده بوده است كه بعدها تغيير كرده و به صورت مراسم حاجي فيروز درآمده است.4

 

حاجی فیروز، با چهره ای سیاه شده و لباسی قرمز

 

 

شباهت سیاوش و ادونیس

 

ادونیس خدای کشت و زرع بود، مادرش الهه¬ی عشق، عاشق فرزند خود بود و از بیم آن¬که ادونیس به¬هنگام شکار کشته شود او را از شکار بازداشت. ادونیس سخن او را نپذیرفت و در شکار کشته شد.
این خدای فنیقی در اصل ادونی بود. در مراسمی که برای او در فنیقیه برپا می¬شد، زنان به زاری و فریاد نام او را می¬خواندند. مردم گمان داشتند که ادونیس هرسال به¬زادگاه خویش بازمی¬گردد و دویاره زخمی مرگبار برمی¬دارد. آب¬ها چون خون سرخ¬رنگ می¬گردند.

 پیکره ی ادونیس


مراسم مربوط به ادونیس هرسال به¬هنگام برداشت محصول برپا می¬شد و مردم بخصوص زنان به¬شیون و زاری برمی¬خاستند. به¬هنگام این مراسم در ظرف¬ها سبزه می¬رویاندند و آن ظرف¬ها را باغ¬های ادونی می-نامیدند. پس از چند روز که از سوگواری می¬گذشت رستاخیز ادونیس فرا می¬رسید و مردم آن روز را جشن می¬گرفتند و سبزه¬ها را به¬چشمه یا به دریا می¬افکندند.
شباهت¬های داستان سیاوش با این داستان بسیار است. نخست آن¬که سیاوش نماد خدای نباتی است. زیرا با مرگ او از خون او گیاهی می¬روید و این شبیه همان درخت شدن اتیس و ادونیس است . دو دیگر این که سیاوش نیز بی¬گمان خدای کشتزارها بوده است و نشان این امر را از آتش رفتن او بازمی¬شناسیم که نماد خشک شدن و زرد گشتن گیاه است و در واقع آغاز انقلاب صیفی و هنگام برداشتن محصول است. دلیل دیگر بر این امر این است که آیین سیاوش در ماوراءالنهر که سرزمین اصلی اسطوره او است در آغاز تابستان انجام می¬یافته است که آغاز انقلاب صیفی است. تقویم¬ها سغدی و خوارزمی با آغاز تابستان شروع می¬شد و مردم خوارزم روز ششم نخستین ماه سال را ابتدا قرار می¬دادند و تاریخ خود را با سیاوش آغاز می¬کردند. اما این ششمین روز آغاز سال یا نوروز بزرگ روزی است که بنا بر اساطیر زردشتی در آن روز کین سیاوش گرفته می¬شود.5
آثاری در دست است که نشان می¬دهد در تمدن¬های کهن آسیای غربی، کاهنه¬های شهرهای باستانی که شهربانوی سرزمین خود بودند هرسال با یکی از دلاوران شهر ازدواج می¬کردند و آن دلاور در اثر ازدواج به فرمانروایی موقت شهر می¬رسید و در پایان سال فرمانروای مزبور را قربانی می¬کردند، خون او را بر گیاهان می¬پراکندند و گمان داشتند که این تقلیدی جادویی از مرگ خدای گیاهی است و ریختن خون او بر زمین سبب رویش و پرباری گیاهان خواهد شد. حتی گوشت این دلاور را اطرافیان کاهنه خام خام می¬خوردند. این مراسم کم کم در دوره¬های مرد سالی تبدیل به انتخاب فرمان¬روای چند روزه و سپس کشتن او می¬شد و در نهایت تبدیل به قربانی کردن حیوانات گردید.6

 

برگزاری مراسم سیاوشان

 

تندیس هایی از برگزاری مراسم سوگواری زنان

 

برای اطلاعات تکمیلی به صفحه سیاه کردن چهره مراجعه شود

دی ان ان فارسی , مرجع دات نت نیوک فارسی
دی ان ان