تاریخ و فرهنگ فردوس

تاریخ و فرهنگ فردوس

این گزارش بر اساس مطالعات میدانی بر روی سازه های آبی شهر فردوس و حافظه ی تاریخی ساکنان شهر تهیه شده است. انتشار آن شاید بتواند ادای دینی باشد به ساکنان شهر فردوس و ارواح درگذشتگان که همواره حاضر و ناظر هستند

حمیدرضا خزاعی

مطالعات اجتماعی شهر فردوس « تون » با تکیه بر سازه های آبی
 
سابقه ی تاریخی شهر فردوس
 
پدید آمدن یا شکل گیری شهر فردوس تاریخ روشن و دقیقی ندارد . این شهر تا همین گذشته های نزدیک با نام « تون » شناخته می شد . در سال 1308 با درخواست مردم و تصویب هیئت دولت وقت « تون » به « فردوس » تغییر نام پیدا کرد . 
در ارتباط با نام تون و وجه تسمیه ی آن اتفاق نظر وجود ندارد . واژه ی تون در فرهنگ لغات معاصر به معنی « روده ی پاک نکرده » ، « زهدان » ، « گلخن حمام » ، « جامه ی شبرو » و « حمام » آمده است. در کتاب « تحفه الاحوال » واژه ی « تو » به معنی جایگاه آب آمده است. و در توصیفی که از شهر تون در این کتاب های گذشتگان آمده است. مردم تون در گذشته تمامی آب های سطحی را در بندسارهای پیرامون شهر می گرفته اند و آب های تحت الارضی را نیز با کمک کاریزها به سمت شهر هدایت می کرده اند . 
آقای محمد محیط طباطبائی در مقاله ی « در پیرامون تون و طبس » به ریشه یابی واژه ی تون پرداخته اند. ایشان در مقاله ی فوق نوشته اند ( اگر واژه ی دیرینه ی طبس را از ریشه ی « تفس» و « تفسیدن» و « تبسیدن » به معنی داغ شدن و در پیوند با « تبش » به معنی تابش و تابیدن ( تافتن ) معنی کنیم که ظاهراً بهترین و با مفهوم ترین معنای طبس باید باشد – چه اشکالی دارد که مرادف و همسان و همسوی آن یعنی واژه ی « تون » در گذشته های خیلی دور مرتبط و هم ریشه با واژه هایی از قبیل تاویدن ، تبیدن و تَویدن باشد و مرکب از دو جزء تُو ( = تاو ، تاب ) + ان نسبت « تُووُن » که به تدریج « تُووُن »  به صورت  « تون » به معنی  « محل تابش و کانون گرما »  در آمده است  . به نظر می رسد تسمیه ی « گلخن حمام » هم به تون به مناسبت آن که تابش و گرمای حمام از آن جا آغاز می شود ، بسیار موجه و پذیرفتنی باشد . )
در پیش از اسلام هیچ اثر یا رد پایی در منابع مکتوب وجود ندارد که ما را به نام تون و شهر تون رهنمون کند . البته اظهار نظرهایی در این راستا انجام پذیرفته ، پاره ای از کسان گفته اند که شهر تون به دستور یکی از شخصیت های پارتی از قبیل «پی تون» و . . بنا شده باشد . 
قدیمی ترین کتابی که به تصریح از تون به عنوان شهری در ناحیه ی کویر یاد می کند ، اشکال العالم جیهانی ست . جیهانی در باره ی تون می نویسد : « از ولایت قهستان کرباس های نیکو و پلاس های خوب و زیلوها مانند جهرمی می بافند و بیشتر در تون باشد و از آن جا به نیشابور و دیگر ولایات می برند . »
دومین کتابی که به نام تون اشاره کرده کتاب حدود العالم است که متعلق به مولفی ناشناس است و در سال 372 در روزگار سامانیان تالیف شده است .
محمد بن احمد مقدسی در کتاب احسن التقاسیم خود که در سده چهارم هجری تالیف شده در مورد تون می نویسد : « آباد و پر جمعیت است ، مردم جولاهه و پشم کار هستند ، دانشمندان بزرگ نیز دارد. دژی دارد جامعش در میان شهر است . از کاریزی که در جامع ظاهر می شود می آشامند . »
یک قرن بعد یعنی در سده ی پنجم ناصر خسرو در سفرنامه ی خود می نویسد : « شهر تون شهری بزرگ بوده است اما در آن وقت که من دیدم اغلب خراب بود . . گفتند : در این شهر چهارصد کارگاه بوده که زیلو بافتندی . »
که خود تاییدی بر گفته های جیهانی در کتاب حدود العالم است
ناصر خسرو در مورد شهر می نویسد : « بر جانبٍ شرقی باغ های بسیار بود و حصاری محکم داشت . . . در شهر درخت پسته بسیار بود در سرای ها . . . »
حمدالله مستوفی در کتاب نزهت القلوب در توصیف شهر تون در سال 740 هجری یعنی حدود نود سال بعد از حادثه قتل عام و ویرانی تون به دست قوم تاتار چنین آورده است :
« وضع آن چنین نهاده اند که اول حصاری به غایت بزگ نهاده و خندق عمیق بی آب دارد و بازار و باغات و تودستان ها در گرد خانه ها و غله زار در گرد باغات و در گرد غله زارها بندها بسته که آب باران می گیرند و آب بدان غله می برند و در آن بندها خربزه زراعت می کنند بغایت شیرین می باشد و آبش از کاریزهاست و هوایش معتدل و حاصلش غله و میوه و ابریشم باشد . »
در عصر صفویه و روزگار شاه عباس ، می گویند : شاه عباس پای پیاده برای زیارت به مشهد می رفته است . گویا شبی را هم در تون گذرانیده است . مردم بر این باورند که در همان روزگار بیماری شبیه به طاعون یا وبا بخشی از جمعیت شهر را نابود کرده بود . مردم در سختی و تنگدستی گرفتار بودند . شاه عباس به درخواست میر علیا الحسینی ( احتمالا همان میر تونی ) که به دستگاه صفویان پیوستگی هایی داشته است مقدار 2057 فنجان آب خالصه ی دولتی را وقف اصناف چهارگانه ی شهر « سادات ، علما ، صلحا و مستحقان» می کند و تولیت آن را هم به « سید علیا ( میر تونی ) » واگذار می نماید .
گفته می شود که در این سفر شیخ بها همراه شاه عباس بود . وی به دستور شاه عباس برای کم کردن مشکلات مردم و بهبود اوضاع آب بلده را در دو نهر و به صورت مساوی تقسیم کرد .
در همین عصر فرمانی از سوی شاه صفی به تاریخ محرم الحرام 1042 هجری قمری صادر گردید . این فرمان موجود است و در مورد آبٍ حیاض (حوض¬ها، منظور آب انبارهاست) همواره ملاک عمل بوده است . در این فرمان از دو طاقه آب وقف حیاض شهر تون یاد شده است . پایین طومار را که هم اکنون کپی هایی از آن در اداره ی کل اوقاف استان خراسان در مشهد موجود است – عده ی زیادی از معاریف آن عصر امضاء و مهر کرده اند . بالای آن هم آرم مخصوص عصر صفوی دیده می شود و در اعتبار نسخه ی اصلی آن تردیدی نیست .
در گذشته تا اواسط دوره ی رضا شاه، هر هفت روز یک بار آب بلده به شهر می آمده و حوض ها را پر می کرده است در این دوره به منظور تامین هزینه ی لوله گذاری مسیر با هدف رسانیدن آب تمیز و بی گِل و لای به شهر، بخشی از آب موقوفه ی حیاض به فروش می رسد. استفاده از مجرای لوله گذاری شده پس از ماجرای شهریور 1320 به فراموشی سپرده می شود . از این دوره به بعد به جای هر هفت روز یک بار ، هر شانزده روز یک بار، آب بلده را به شهر می آوردند و تمام حوض ها را پر می کردند. 
محمد حسن خان صنیع الدوله در کتاب مرات البلدان خود آورده است :
حصار دور شهر و خندق عمیقی بی آب دور حصار و بازار دور خندق و خانه ها دور بازار و باغات دور خانه ها و غله زار دور باغات و در گرد باغات بر روی غدیری بندی بسته اند که آب باران در بهار در میان آن جمع بند جمع می شود و غله زار را مشروب می نماید ، در اطراف بند خربزه و هندوانه دیمی می کارند و بسیار خوب به عمل می آید .
کتاب مرآت البلدان در دوره ی ناصرالدین شاه به رشته ی تحریر درآمده است و توصیف فوق نشان می دهد که شهر تون تا دوره قاجاریه تغییر بنیادی نکرده و شکل و شمایل شهر با گذشته های بسیار دور همخوانی داشته است .
قبل از زلزله ی سال 1347 محیط شهر فردوس حدود 8 کیلومتر بوده است که از غرب و جنوب غربی به فلکه ی پایین خیابان ( طبس گلشن ) و از شرق به میدان پهلوی ( صاحب الزمان ) و خیابان شرقی آن محدود می شده است . از سمت شرقی به ساختمان جدید گروهان ژاندارمری و از سمت جنوب حداکثر محدود به کوچه ی سعیدی و گورستان خاموشی بوده است . توسعه شهر بین سال های 1308 تا 1347 نسبتا کند بوده و گسترش چندانی نداشته است . راه آمد و شد کاروان ها به شهر از طریق دو دروازه صورت می گرفته است ، این دروازه ها عبارت بودند از دروازه ی طبس در مغرب و دروازه ی قاینی در جنوب شرقی شهر . شهر علاوه بر دو دروازه ی فوق دارای دروازه های دیگری نیز بود که اغلب راه کشاورزان و روستائیان به سوی مزارع و روستاهایشان بود . این دروازه ها عبارت بودند از : « دروازه ی ملک » در شمال شهر ، « دروازه ی میدان » در شرق  « دروازه ی سرخ کوه »  در غرب و « دروازه ی سوق » در شمال غرب

شهر فردوس تا پیش از زلزله ی سال 1347 دارای پنج محله به نام های سادات ، عنبری ، میدان ، تالار و سردشت بوده است .

نقشه شهر فردوس در دوره ی قاجاریه

محله ی میدان 
این محله در جنوب خیابان پهلوی ( فرهنگ ) قرار داشته و از شمال به محله ی تالار ، از شرق به محله ی عنبری و از غرب به محله ی سادات محدود می شده است . این محله یکی از قدیمی ترین و اصیل ترین محله های شهر بوده است . مسجد جامع شهر که تنها اثر قابل توجه شهر است در درون این محله واقع و بازار شهر نیز در قلب این محله قرار داشته است . خانوارهای ساکن در این محله بیشتر کسبه و پیشه وران بوده و حدود 3/18 درصد از کل خانوارهای شهری را تشکیل می داده اند .
 
محله ی تالار 
این محله در شمال محله ی میدان قرار داشته و در گذشته نسبت به محله ی میدان تقارن داشته و هردو در برابر ارگ شهر گسترش یافته بودند . خیابان پهلوی ( فرهنگ ) مرز این دو محله بوده و خیابان فردوس نیز مرز این محله با محله ی سردشت بوده است . حدود 7/20 درصد از ساکنان شهر در این محله زندگی می کرده اند .
 
محله ی عنبری 
این محله در شرق محله ی میدان توسعه یافته بود . در گذشته طبقات بالای اجتماعی در این محله ساکن بوده اند . محله ی عنبری از مغرب به محله ی میدان ، از شمال به محله ی تالار و از جنوب و شرق به زمین های زراعی محدود بوده است . حدود 20 درصد از ساکنان شهر در این محله ساکن بوده اند .
 
محله ی سردشت 
این محله در شمال غربی شهر قرار داشته و محله ی تالار در شرق آن واقع بوده است . اکثر ساکنان آن به کار زراعت ، نخ ریسی و قالی بافی اشتغال داشته اند . خانوارهای ساکن در این محله حدود 15 درصد از کل خانوارهای شهری را تشکیل می داده اند .
 
محله ی سادات
این محله در جنوب غربی و قرینه ی محله ی سردشت بوده است . اهالی آن اغلب سادات بوده و بیشتر به زراعت و مالداری اشتغال داشته اند . این محله بیش از دیگر محله ها جمعیت داشته و حدود 26 درصد از خانوارهای شهری در این محله ساکن بوده اند .

نمایی عمومی از امامزاده سلطان محمد و سلطان ابراهیم در شهر فردوس

ورودی مسجد کوشک

محراب مسجد کوشک و سنگی که قدمگاه بوده، این سنگ در سال های اخیر به سرقت رفته است

 

کاریزها

 
در سطح شهرستان فردوس در مجموع 468 كاريز وجود دارد. آبدهي اين مجموعه 3345 ليتر بر ثانيه است. يعني در طي سال حدود 105.49 ميليون متر مكعب آب با پاي خود به سطح زمين مي آيد و مورد استفاده ي كشاورزان قرار مي گيرد. طول يا كشش اين كاريزها بر روي هم 386.7 كيلومتر است كه بطور متوسط هر كاريز 826 متر طول دارد. اين كاريزها مجموعا داراي 11641 حلقه چاه هستند. يعني بطور متوسط هر كاريز داراي 25 حلقه چاه بوده است. 
در سطح شهرستان سه كاريز خدابندي, نخ شور و سعد آباد داراي آب بند بوده اند كه دو كاريز خدابندي و نخ شور خشك شده اند اما كاريز سعد آباد هنوز جاري است . كاريز سعد آباد يكي از
 طولاني ترين كاريزهاي موجود در سطح شهرستان فردوس است مشخصات اين كاريز بر پايه ي اطلاعات موجود در اداره ي كشاورزي عبارتند از طول كاريز حدود 18 كيلومتر, عمق مادر چاه 90 متر, تعداد ميله ها 150 حلقه, كيفيت آب لب شور.
مادر چاه اين كاريز در زير ماركوه سْرند واقع شده و حفر آن را به داماد طاهر اوشناس نسبت مي دهند. مي گويند در ده پشت مانده به مادر چاه اين كاريز بر سقف كوره با نيش كلنگ عدد 632 كنده شده است. آب بند كاريز در 8 كيلومتري از مظهر ان واقع شده و از اين آب بند فقط در مواقع لايروبي كاريز استفاده مي كنند. مصالح به كار گرفته شده در اين آب بند سنگ و ساروج است. 
يكي ديگر از كاريزهاي قديمي فردوس در روستاي برون واقع شده. اين كاريز داراي هفت رشته است كه در وضع موجود چهار رشته آن باز و نيمه باز است و سه رشته ي ديگر به كلي مسدود است.
رشته ي اصلي انار ستانك – اين رشته داراي يك رشته ي فرعي نيز هست و در سال هاي اخير هر دو رشته آن نوسازي شده و حدود دو كيلومتر از مسير آن ناي گذاري شده است .
 رشته ي اصلي تل آوا اين رشته نيز داراي يك رشته فرعي بوده و هر دو رشته در وضع موجود مسدود هستند.
رشته كلاته حاجي كربلايي علي اين رشته نيز مسدود است.
 رشته ي خانيك. اين رشته نيمه مسدود است.
 رشته نوق , اين رشته نيز نيمه مسدود است.
مي گويند كاريز برون در گذشته آنقدر آب داشته است كه در روز آب آنرا در برون مي گرفته اند و در اول شب آب كاريز را وارد آب دالاني مي كرده اند, اين آب در تمام طول شب در آب دالان
 مي رفته است و صبح در پشت حوض زينب بيگم از مظهر آب دالان خارج مي شده است. و در آنجا آب را به استفاده كشاورزي مي رسانده اند. حوض زينب بيگم در 6 كيلومتري فردوس قديم قرار داشته و مي گويند تمام مسير آب دالان ناي بندي بوده است. در وضع موجود از اين آب دالان هيچ اثري بر جاي نمانده است

کاریز بلده ی فردوس


كاريز يا كاريزهای بلده در واقع شاه رگ حياتی روستای باغستان و شهرهای اسلاميه و فردوس است. آب بلده از تركيب 16 كاريز وتعداد زيادی چشمه پديد می آيد. مي گويند در فصل بهار و سال های ترسالی 72 چشمه در مسير كوهپايه ای كاريز پديد می آيد و آبی عظيم در نهرها به جريان می افتد .
عمر اين كاريز احتمالا برابر با عمر شهرتون ( فردوس ) است و حتي بايد عمري افزون بر شهر داشته باشد . چيزی كه مشخص است اين آب در ابتدا آب چشمه بوده و سپس براي افزايش حجم آن اقدام به حفر كاريزها كرده اند. در دوره ی صفويه و زمان شاه عباس يك تاقه از اين آب يا 450 فنجان وقف حوض  انبارهای شهر می شود.
آب بلده در « بخش آب » بالادست باغستان به دو بخش مساوي تقسيم و هر بخش در يك نهر بزرگ به جريان در مي آيد. در بهار كه حجم آب افزايش پيدا مي كند و دو نهر گنجايش پذيرش آن همه آب را ندارند. سرريز آب وارد نهر سوم مي شود. 
اين نهر پس از عبور از باغستان و كم شدن نسبي حجم آب نهرها ، به دو نهر اوليه مي پيوندد و بطرف اسلاميه و فردوس جريان پيدا مي كند .
همان طور كه پيش از اين گفته شده آب بلده توسط شانزده كاريز داير تامين مي گردد . البته چند كاريز باير نيز وجود دارد كه اقدامي در جهت مرمت و داير شدن آن ها انجام نشده است .


مشخصات كاريزها
سرشاخه هاي آب بلده از دو دره ي جدا از هم به نام هاي تگ سربيشه و تنگل شش تو سر چشمه گرفته و در محلي به نام آغال كفتر اين دو جريان به هم مي رسند و تشكيل نهر واحدي را مي دهند. اين نهر به سمت باغستان جريان مي يابد و در طول مسير چند كاريز ديگر نيز به آن پيوسته و مي آيد تا به سر بخش آب برسد.


كاريزهاي تگ سربيشه 
1- كاريز تگ سربيشه :
 اين كاريز در سر شاخه ي دره تگ سربيشه قرار دارد. اما در وضع موجود باير است .

2-  كاريز شغال 
طول اين كاريز حدود 800 متر و عمق مادر چاه آن 12 متر است. دبي اين كاريز حدود 15 ليتر بر ثانيه بوده است .

3- كاريز بغلي ماهي  
اين كاريز حدود 200 متر طول , مادر چاه آن 12 متر عمق و دبي آن 25 ليتر در ثانيه است . محل ظهور آب اين كاريز استراحت گاهي است براي مسافراني كه در جاده قديم گناباد به فردوس در حركتند . مظهر كاريز را مسافران با نام چشمه ماهي مي شناسند. آب كاريز پس از طي حدود 300 متر وارد مادر چاه كاريز قنداب مي شود .

4- كاريزقنداب  
طول اين كاريز حدود 150 متر, عمق مادر چاه آن 6 متر و دبي ان حدود 25 ليتر برثانيه است.


5- كاريز نوي (navi) 
طول اين كاريز حدود 800 متر و مادر چاه آن عمقي نزديك به 12 متر دارد.دبي آن نيز 15 ليتر بر ثانيه است .


كاريزهاي تنگل شش تو 


1- كاريز كلاته 
در برابر كلاته ي حاجي ابراهيم, كاريز كور شده اي قرار دارد كه مربوط به آب بلده است.

2- كاريز شش تو 
اين كاريز يكي از كاريزهاي پر آب بلده است. طول آن حدود 1.5 كيلومتر, عمق مادر چاه آن 30 متر و دبي آن بطور متوسط 45 ليتر بر ثانيه است.
 

آب اين كاريز در محلي به نام آغال كفتر به نهري كه از دره ي تگ سر بيشه می آيد پيوسته و در نهر واحدی به سمت باغستان جريان پيدا مي كند. از محل آغال كفتر تا نرسيده به بخش آب, يازده كاريز ديگر نيز به اين مجموعه مي پيوندند. اين كاريزها به ترتيب از آغال كفتر به پايين عبارتند از :


1- كاريز نو  
طول اين كاريز حدود 2 كيلومتر و عمق مادر چاه آن نزديك به 45 متر است دبي اين كاريز نامشخص است .

2- كاريز حاجي عبدالله
طول اين كاريز حدود 5/3  كيلومتر . عمق مادر چاه آن 60 متر و دبي آن 45 ليتر بر ثانيه است.
3- كاريز ديوانه 
طول اين كاريز حدود 3 كيلومتر. عمق مادر چاه 65 متر و دبي آن حدود 60 ليتر بر ثانيه است. اين كاريز در واقع پر آب ترين كاريز مجموعه كاريزهاي بلده است.

4- كاريز گلابي 
طول كاريز حدود 300 متر , عمق مادر چاه 40 متر و دبي آن 25 ليتر بر ثانيه است .

5- كاريز گرم 
اين كاريز و كاريز بوره با 3.5 كيلومتر طول در واقع طولاني ترين كاريزهاي مجموعه كاريزهاي بلده هستند. عمق مادر چاه اين كاريز 45 متر و دبي آن 30 ليتر بر ثانيه است.

6- كاريز مجرا 
طول كاريز حدود 2.5 كيلومتر. عمق مادر چاه 45 متر و دبي آن نزديك به 25 ليتر بر ثانيه است .

7-کاریز میرزا علی

8 - بی نام

8- بی نام

هر سه كاريز فوق باير هستند و در حد فاصل كاريز مجرا تا كاريز اسپي قرار دارند.

10- كاريز اسپی 
طول اين كاريز حدود 500 متر, عمق مادر چاه 25 متر و دبي آن نامشخص است.

11- كاريز بوره 
اين كاريز نيز يكي از طولاني ترين كاريزهاي بلده است. طول آن 3.5 كيلومتر . عمق مادر چاه آن45 متر و پانزده ليتر بر ثانيه دبي دارد.

12- كاريز كال گوبيلي
طول كاريز حدود 1.5 كيلومتر, عمق مادر چاه 30 متر و دبي آن 30 ليتر بر ثانيه است.

13- كاريز . . . 
اين كاريز نام مشخصي ندارد و در سالهاي اخير مرمت و بازسازي شده است.

14- كاريز زني  
طول كاريز حدود 1.3 كيلومتر, عمق مادر چاه 9 متر و دبي آن 45 ليتر بر ثانيه است.

نظام حاكم بر توزيع آب بلده يكي از كارآمدترين نظام هاي توزيع آب است. نظمي است كه در 
گذشته هاي دور شكل گرفته و در طي تاريخ صيقل خورده و امروز همچون گوهري درخشان در برابر ما قرار دارد. در اين بخش از گزارش تلاش مي شود تا از زواياي مختلف به آن نگاه و نقاط قوت و ضعف آن بر جسته گردد.



گردش آب يا تقويم آبياري 
مدار يا گردش آب بلده در اصل بر 16 بوده است و مشخص نيست كه از چه زمان و چه دوره اي اين مدار از 16 به 8 تغيير كرده است. دلايل تغيير مشخص است. آب بلده پس از كل شدن در بخش آب بالادست باغستان به دو قسمت مساوي تقسيم مي شود و هر بخش در يك نهر به جريان در مي آيد. صاحبان آب احتمالا به اين توافق دست يافته اند كه اراضي هر مالك در آبخور هر نهر قرار داشته باشد, همه ي سهم آب خود را از همان نهر دريافت كند. و هر نهر چون حامل نيمي از كل آب است, بنابراين به لحاظ زماني سهم هر فرد دو برابر مي گردد و به اين ترتيب مدار از 16 به 8 عوض شده است. يا به تعبيري ديگر هر مالك كل سهميه آب خود را در دو نوبت يعني دو نوبت 8 روزه دريافت مي كند.
سال زراعي در اراضي پاي آب بلده بر حسب نوع كشت به دو قسمت يا دو فصل زراعي تقسيم مي شود. « سفيد بر » كه در اصلاح محلي به آن « زين » (Zin) گفته مي شود و « سبز بر » كه در اصطلاح محلي آنرا « ولگار » ( volgar)  مي خوانند .

زين یا سفيد بر 
كشت زين با تخصيص آب در روز 4 مهر ماه هر سال به آن آغاز مي گردد. و پايان آن صبح روز اول تير ماه است. يعني سه فصل پاييز, زمستان و بهار به كشت زين اختصاص دارد. در طي اين نه ماه آب به زين مي رود, البته در طي اين مدت, 6 مدار كامل سهميه ي آب براي ولگار تعيين كه جايگاه اين شش مدار در ماه هاي آذر , بهمن , فروردين و خرداد قرار مي گيرد.


ولگار یا سبز بر
آب تخصيص يافته به ولگار يا سبز بر از اول تير ماه آغاز و در پايان شبانه روز سوم مهر ماه به پايان مي رسد . در طي اين سه ماه بدون هيچ انقطاعي آب به ولگار مي رود. نكته ي مهم ديگري كه بايد در همين جا به آن اشاره شود اين است كه در طي سه دهه ي گذشته كشت ولگار موجود در آبخور دو نهر فقط باغ بوده است و كسي حق شرب آب براي گياهي غير از درخت را نداشته است . در طي اين مدت 96 روز بايد 12 مدار يا دوازده نوبت آب به هر باغ تحويل داده شود  اما به دليل وجود باغهاي فراواني كه در سال يا سال هاي پس از زلزله شكل گرفته اند. و كسي حق ندارد هيچ باغي را از دور آبياري خارج كند . طول مدار افزايش يافته و 8 روز به 14 روز رسيده است يعني  12 مدار 8 روزه به 7 مدار 14 روزه (7/13 روز) تبديل شده است. در اينجا ذكر اين نكته ضروري به نظر مي رسد كه در دوره ي ولگار مالكيت آب حقي براي مالك آب ايجاد نمي كند. بلكه اين حق را داشتن باغ تعيين مي كند. به تعبيري ديگر ممكن است فردي مالك باغي مي باشد اما فاقد مالكيت آب باشد. همين مالكيت باغ براي او حقي را ايجاد كرده كه بر پايه ي آن حق, بايد باغ او آبياري گردد و يا بر عكس ممكن است فردي مالك آب باشد اما چون باغي ندارد, نمي تواند آبي دريافت كند. البته آب ارزش گذاري, مي شود و بر پايه ي اين ارزش گذاري پول آب شرب شده را از باغدار گرفته و به صاحب آب پرداخت مي كنند. ريشه و پايه ي پديد آمدن چنين نظمي در ولگار به سال 1347 يعني سال زلزله ي فردوس باز مي گردد. در آن سال خيلي از ساكنان منطقه روي در نقاب خاك كشيدند. در آن سال پاره اي از ساكنان كه جان به سلامت برده بودند براي آنكه آب به هرز  نرود اقدام به ايجاد باغ كردند بي آنكه مالك آب باشند. چند سال بعد كه جامعه به خود آمد و زندگي روال عادي خود را پيدا كرد باغ هايي پديد آمده بود كه صاحبان آن حق آبه نداشتند و قرار بر اين گذاشته شد كه در سال زلزله هر كس هر چقدر آب در ولگار برده است. اين بردگي مبنا قرار گيرد براي سال هاي آينده. و به اين ترتيب براي صاحبان باغ حقي ايجاد شد. اين حق تا زماني برقرار است كه درختان آن باغ سبز باشند. با خشك شدن درختان اين حق از او برداشته شده و به صاحب اصلي آب برگردانده خواهد شد.
مي گويند انتخاب اين شيوه و بحث در پيرامون آن از سال 1330 آغاز شده بود. يعني بخشي از مردم اعتقاد داشتند كه آب در تابستان فقط بايد به باغ ها اختصاص داشته و كسي حق كاشت سبز بر نداشته باشد كه زمينه ي ذهني آن توسعه باغ بود . تا اينكه در سال 1347 زلزله اي عظيم به وقوع پيوست و حرفها از قوه به فعل در آمدند و در سال هاي بعد از زلزله زمینه ی ذهنی توسعه ی باغ ها بعنوان يك قاعده و قانون پذيرفته شدند . 
سهميه ي آب ولگار همان طور كه در بخش مربوط به زين به آن اشاره شد فقط محدود به سه ماه تابستان نيست. در دل 9 ماه زين , 6 مدار به ولگار اختصاص دارد. و جايگاه اين 6 مدار به دقت مشخص شده است.
از 16 آذر  تا اول دي دو مدار آب به ولگار اختصاص مي يابد. از 12 بهمن تا 27 بهمن, دو مدار خاص ولگار است كه مدار دوم آن به نام مدار بيل ساب شناخته مي شود. مدار بيل ساب در گذشته در اختيار سالارها بود و صاحبان آب در آن حقي نداشتند. در وضع موجود اين مدار در مالكيت دفتر آبياري است و به باغدارها فروخته مي شود. 
از اول تا هشتم نوروز نيز آب به ولگار مي رود. اين مدار به مدار كول معروف است. در اين مدار باغها آبياري و پاي درختان بيل زده مي شود . 
در ماه خرداد نيز دو نيم مدار آب به ولگار اختصاص پيدا مي كند. نيم مدار اول از 4 خرداد آغاز و تا 7 خرداد تداوم مي يابد . نيم مدار دوم نيز از 16 خرداد تا 19 خرداد ادامه دارد.


واحد اندازه گيری زمان 
اصلي ترين واحد سنجش زمان از گذشته هاي بسيار دور فنجان بوده است. زمان هر فنجان برابر با 3 دقيقه است و در عرف محل هر شبانه روز 450 فنجان است (اگر 24 ساعت شبانه روز را به دقيقه تبديل و آنرا بر زمان 3 دقيقه اي هر فنجان تقسيم كنيم عدد 480 فنجان به دست مي آيد. اختلاف ميان 480 و 450 در واقع زمان مرده اي است كه بعنوان ره آب "زماني كه آب در راه است . طي كردن فاصله ميان دو دريچه" و زمان مرده ي ميان دو فنجان "هر بار كه فنجان پر از آب مي شود و به ته ديگ سقوط مي كند. كيال بايد آنرا به صورت وارونه از داخل آب خارج و دوباره بر سطح آب قرار دهد") شناخته شود.
از آنجا كه آب در دو نهر جريان دارد و زمان در هر نهر به صورت مستقل مورد سنجش قرار مي گيرد بنابراين در هر شبانه روز 900 فنجان آب در هر دو نهر جريان دارد.
حال مي توان گفت در هر مدار آبي 8 شبانه روز و در هر شبانه روز دو تاقه ودر هر تاقه 225 فنجان آب وجود دارد.

نظام حاكم بر توزيع آب 
در نظام حاكم بر توزيع آب بلده سلسله مراتب خاصي وجود دارد و افراد هر كدام داراي جايگاه و مرتبه اي خاص هستند و وظايف تعريف شده اي را بر عهده دارند .

شورای كشاورزی 
اين شورا مركب از هفت نماينده است كه توسط مالكان آب انتخاب مي شوند. وظيفه ي اين شورا مشخص كردن سياست ها و نظارت بر كار تقسيم آب است .

مولف 
مولف در واقع همان ميراب است كه حساب و كتاب سهم آب هر مالك را در اختيار دارد و مسئول اجراي دقيق آب نامه يا طومار آبياري است. وي از ميان افراد سرشناس و مورد اعتماد صاحبان آب انتخاب مي گردد.
حقوق مولف از طريق دو فنجان آبي تامين مي شود كه از سالار در هر تاقه دريافت مي گردد. بنابراين حق و حقوق مولف  درهر مدار و در هر دو نهر 64 فنجان آب است.

حسابدار 
حسابدار كسي است كه زير نظر مولف كار مي كند و بايد حساب 7200 فنجان آب هر مدار را براساس گزارش كيال ها در دفاتر ثبت و دقيقا مشخص كند كه هر يك از صاحبان آب در هر مدار چقدر آب دريافت كرده و چه ميزان طلبكار يا بدهكار شده است.
حساب و كتاب باغداراني كه فاقد مالكيت آب هستند اما براساس تصميم گيري شوراي ريش سفيدان در سال 1347 به دليل داشتن باغ صاحب حق آبه گرديده اند نيز به دقت مشخص مي شود.
معمولا در پايان هر سال زراعي سهميه آب هر مالك به دقت حساب و كتاب مي شود و مشخص ميكنند كه هر مالك در طول سال چقدر آب شرب كرده . چقدر بدهكار يا طلب كار است. سپس براي آنكه نه به خريدار و نه به فروشنده ظلمي نشود. آب 5 مدار به 5 مدار از يكديگر تفكيك شده و قيمت گذاري مي شود. و پول آب شرب شده از خريدار آب دريافت و به فروشنده آب تحويل داده شده مي شود.
حسابدار بايد از كليه نقل و انتقالات وتغييرات طومار آبياري مطلع باشد. در وضع موجود حقوق حسابدار 66 هزار تومان در ماه است.


كيال 
كيال كسي است كه زمان را پيمانه مي كند و در سر مزرعه يا باغ آب را تحويل صاحب آب مي دهد. كيال ها براي سه ماه ولگار به استخدام در مي آيند. تعداد آنها 6 نفر است. روي هر نهر 3 نفر كار مي كنند. دو نفر آن ها كيال و نفر سوم جويبان است. اين سه نفر زمان را به گونه اي ميان خود قسمت مي كنند كه همواره دو نفر از آنها بر سر آب حاضر و نفر سوم در حال استراحت باشد .
وظيفه ي اين گروه فقط آبياري باغ هاست. باغ ها را به رديف و از بالا آبياري مي كنند تا به آخرين باغ برسند . آب دريافتي هر باغ را به دقت ثبت كرده و اين اطلاعات را به حسابدار منتقل مي كنند. اين افراد در تمام دوره ي ولگار بصورت شبانه روزي در اختيار دفتر بلده هستند و خرج آن ها توسط دفتر تامين مي گردد . دستمزد هر يك از اين افراد در طول سه ماهه ولگار بين 130 تا 150 هزار تومان است كه اين دستمزد توسط دفتر آب بلده تامين مي گردد.

جويبان
جويبان كسي است كه مسئول محافظت از نهرهاست. در وضع موجود آب بلده داراي سه جويبان است كه  دو نفر از آنها به كيال ها كمك مي كنند و وظيفه ي باز كردن و بستن دريچه ها را به عهده دارند نفر سوم وظيفه دارد كه در مسيرهاي مختلف آب حركت كرده و مواظب باشد كه نهر در جايي دچار خرابي يا شكستگي نگردد. جويبانها كارگران ساده و فاقد تخصص هستند و دستمزد آنها اندكي كمتر از كيال هاست.

تيره گر
تيره گر كسي است كه در تابستان و در فصل گرما وظيفه دارد كه آب را تيره كند. آب كاريز شش تو را از محلي كلوخي به نام لاخ (lax)  عبور مي دهند. تيره گران در اين محل آب را گل آلود مي كنند. به اين ترتيب كه آب را از پاي ديواره هاي مرتفع كلوخي عبور داده. سپس با بيل شروع به خراب كردن ديواره مي كنند. آواري از كلوخ در درون آب فرو مي ريزد و با بر هم زدن آن آب به شدت تيره يا گل آلود مي شود. آب تيره شده پس از طي مسيري به نهر اصلي پيوسته و كل آب را تيره مي كند.
در گذشته دو تيره گر بودند كه به صورت نوبتي آب را تيره مي كردند. دستمزد هر كدام از تيره گرها در طول سال دو خروار (400 كيلو) گندم بود. منبع تامين دستمزد تيره گرها و جويبان ها به گونه ي زير فراهم مي آمد. در گذشته سالارها از صاحبان آب به ازاء هر سه فنجان آب, دو من گندم 
مي گرفتند كه براي هزينه ي تامين جوي و دستمزد تيره گرها و جويبان بود. سر جمع گندمهاي دريافتي 48 خروار مي شد.  هفت خروار آنرا به دو تيره گر و جويبان و دشتبان مي داندند بخشي نيز صرف تعمير و تامين نهر مي شد و باقيمانده را نيز ميان صاحبان تاقه كه به صاحب تاقه معروف بودند تقسيم مي كردند.
در وضع موجود  به جاي گندم پول دريافت مي شود و از هر فنجان آب صد تومان پول دريافت 
مي شود. پولي كه به اين طريق جمع آوري مي گردد حتي تكاپوي حقوق تنها تيره گر بلده نيز 
نمي شود. 

برزگر 
در طي دوره ي 9 ماهه ي زين 16 كارگر براي توزيع وتقسيم آب زين استخدام مي شوند. اين  افراد در دو نوبت و در هر نوبت دو گروه چهار نفره, بر روي دو نهر كار توزيع و تقسيم آب را انجام
 مي دهند. در گذشته برزگرها با موافقت سالارها به عضويت گروه در مي آمدند. در سال 1355 جمع برزگران بلده 30 نفر بود كه در زمينهاي زير كشت 30 تاقه فعاليت مي كردند. سخت ترين كارها نيز بر عهده ي برزگران بود. مثل شخم زني , مرز كشي, آبياري, درو, پشته كشي , كاجك زني (جدا كردن جو و گندم از كاه) مواظبت و رسيدگي به چهار پايان.
تامين هزينه ي برزگران در گذشته و حال از طريق مدار بيل سابي صورت مي گرفت. مدار بيل سابي مدار آبي است در بهمن ماه كه صاحبان آب بر آن حقي ندارند و سالارها آن را در اختيار مي گرفتند. در وضع موجود دفتر بلده اين مدار را در اختيار گرفته است.

تحويل و تحول آب ميان برزگرها و كيال ها
در نه ماهه ي زين در هر مدار 3000 فنجان آب را سالارهاي باغستان تحويل مي گيرند و 4200 فنجان باقيمانده را برزگرها تحويل گرفته و از زير باغستان شروع به شرب آب مي كنند.
در روز اول نوروز كيال ها مي آيند و آب را از بزرگرها تحويل مي گيرند و يك مدار كامل يعني تا 8 فروردين آب را به باغها مي برند.
در روز 9 فروردين دوباره برزگرها آب را از كيال ها تحويل گرفته و به مدت 6 مدار يعني تا 25 ارديبهشت  به آبياري مزارع مي پردازند.
در 26 ارديبهشت به مدت يك شبانه روز آب تحويل كيال ها شده و به مصرف شرب باغها مي رسد.
در 27 ارديبهشت آب دوباره در اختيار برزگرها قرار مي گيرد كه به مدت يك مدار يعني تا 3 خرداد آب را به شرب مزارع مي رسانند.
در 4 خرداد به مدت 4 روز يعني تا 8 خرداد آب در اختيار كيال ها ست.
در 8 خرداد برزگرها آب را تحويل گرفته و يك مدار كامل آب در اختيار آنهاست.
در 16 خرداد دوباره به مدت 4 روز آب به كيال ها تحويل داده مي شود.
در 20 خرداد برزگرها آب را دوباره تحويل مي گيرند و به مدت 12 روز يعني 1.5 مدار آب را به مصرف شرب مزارع مي رسانند.
در روز اول تير ماه كيال ها مي آيند و آب را تحويل مي گيرند.آب به مدت 96 روز در اختيار كيال هاست كه به مصرف شرب باغها مي رسد.
در صبح روز چهارم مهر برزگرها آب را تحويل مي گيرند و 6 مدار كامل آب را به مزارع زعفران و 3 مدار كامل به مزارع جو و گندم مي برند.
در روز 16 آذر آب تحويل كيال ها مي شود و 2 مدار كامل آب به باغها مي رود 
در روز 2 دي آب دوباره تحويل برزگرها مي شود و به مدت 5 مدار آب را به مزارع زعفران می برند.
در 12 بهمن آب تحويل كيال ها مي شود و 2 مدار كامل آب به باغ ها مي رود 
در روز 28 بهمن آب تحويل برزگرها مي گردد و تا پايان اسفند به مصرف شرب باغ ها مي رسد.

منابع تامين هزينه هاي دفتر آبياري 
يك شبانه روز آب در 26 ارديبهشت . اين آب به باغدارها فروخته مي شود.
 يك مدار كامل آب در زمستان . مدار بيل ساب . اين مدار نيز به باغدارها فروخته مي شود.
 به ازاء هر فنجان آب مبلغ صد تومان از صاحبان آب دريافت مي گردد.
به ازاء هر تاقه 2 فنجان آب در هر مدار تحويل دفتر بلده مي شود.
 آب ره آب (حدود 480 فنجان در هر مدار)

مظهر کاریز چشمه ماهی

کاریز حاجی عبدالله و محل پیوستن آن به نهر اصلی

محل پیوستن آب رنگ شده (گل آلود) با جریان اصلی کاریز بلده

محل بخش آب کاریز بلده که در بالا دست باغستان قرار دارد

 

آب انبار 
محل ذخيره كردن آب در متون و گويش هاي مختلف اين سرزمين به صورت آب انبار ، حوض انبار، حوض ، سردابه ، بركه ، مصنع ، مصنعه ، منبع ، آبدان ، آب گير ، تالاب و بُرخ مشخص گرديده است1 .
ساخت اولين مخازن يا اولين آب انبارها مشخص نیست که از چه زمان و چه دوره ای آغاز شده است . يكي از ديرينه ترين آب انبارها كه هنوز پابرجاست ولي مورد استفاده قرار نمي گيرد . چاه تخت جمشيد است . برپایه ی بررسی های انجام شده ، گویا این چاه در دوره ي داريوش اول و در دامنه ي كوه رحمت ، در خاور بناي خزانه ي تخت جمشيد و در دل سنگ هاي آهكي كنده شده است . این چاه چهار بر و راست گوشه است . درازاي هر بر آن 2/4 متر است . ژرفاي چاه مشخص نيست . دكتر اشميت 24 متر آن را خاكبرداري كرد و چون به تخته سنگ بزرگي برخورد كرد .. كار خاک برداری را متوقف ساخت2 . اين تخته سنگ معلوم نیست در چه زمانی به درون چاه سقوط کرده است .
چاه هاي طلا در جزيره ي قشم نيز نمونه ي منحصر به فردي ديگري است كه بايد قدمتي نزديك به قدمت چاه تخت جمشيد داشته باشد . چاه هاي طلا در پشت قلعه ي قديمي لافت و در درون گودال بزرگی واقع شده اند . اين گودال را تپه هاي سنگي در بر گرفته اند . شيب عمومي تمامی تپه های پیرامون رو به گودال است . مي گويند : در گذشته چاه هاي واقع در اين گودال برابر با تعداد روزهاي سال ، يعني 366 حلقه بوده است . در وضع موجود حدود 100 حلقه چاه آن بر جا مانده که اکثراً پر از گل و لای و رسوب شده است . دو روايت ، سابقه ي تاريخي اين چاه ها را به زمان هاي نسبتا دوري نسبت مي دهد .
روايت اول قدمت اين چاه ها را تا عصر هخامنشيان عقب مي برد . روايت دوم حفر چاه ها را به دوره صفويه نسبت مي دهد . این گروه بر این باورند که در سال 976 ه.ش خواجه عبدالكريم حاكم لافت دستور داد تا اين چاه ها را حفر كنند. 
ادعای فوق فاقد پایه و اساس درستی ست ، زیرا منابع تامين آب هر شهر يا مرکز جمعیتی ، حداقل باید قدمتي برابر قدمت آن شهر داشته باشد . در كتاب حدود العالم كه در سال 372 ه.ق تاليف شده . لافت را شهري بزرگ و آبادان ذكر كرده است. از آنجا كه شهر لافت منبع تامين آب شرب ديگري به غیر از چاه های طلا ندارد ، بنابراين پذیرفتنی تر آن است که بگوییم : به دستور خواجه عبدالكريم اين چاه ها لايروبي و مرمت شده اند .
تمام چاه هاي مجموعه طلا در سنگ حفر شده اند و به هنگام بارش باران چون شيب تمام تپه هاي پيرامون رو به سمت گودال است . آب باران چاه ها را پر مي كند . چاه هاي داخل گودال بطور متوسط 5/3 متر و چاه هاي بالاي گودال 5 تا 6 متر عمق دارند.
در وضع موجود ، زنان از چاه هاي درون گودال و مردان از چاه هاي بيرون گودال آب بر مي دارند . در گذشته هاي نه چندان دور ، مردان حق نزديك شدن به اين چاه ها را نداشته اند . احتمالاً دلیل برداشت آب توسط مردان از چاه های بیرون گودال در امتداد همان باور و اعتقاد قدیمی ست که مردان حق نزدیک شدن به سرچشمه ها را ندارند . مجموعه چاه هاي طلا در گذشته ميراب داشته و ميراب ها معمولا از ميان زنان كهن سال انتخاب مي شده اند . ميراب ها بر كار برداشت آب از چاه ها نظارت كامل داشته اند . در سال هاي خشك میراب با جيره بندي كردن آب ، تلاش مي كرده است تا همه ي خانواده هاي شهر لافت به نسبتي مساوي از آب بهره بگيرند . 
در گذشته لايروبي و تميز كردن چاه ها  با پايان يافتن فصل باران آغاز مي شد و همه ي اهالي در آن شركت مي كردند . اما در وضع موجود چاه ها به ندرت لايروبي مي شوند و اين امر توسط كساني انجام مي پذيرد كه نذري دارند1 . 

تامین آب و کارکرد آب انبارها
آب انبارها به لحاظ تامين آب به دو گونه ي مختلف تقسيم مي شوند 
آب انبارهايي كه آب آن ها از طريق بارش باران تامين مي شود .
آب انبارهايي كه آب آن ها از طريق چشمه يا كاريز تامين  مي گردید

آب انبارها بر حسب نوع كاركرد به پنج دسته تقسيم مي شوند .
- آب انبارهای خانگی
- آب انبارهای عمومی
- آب انبارهای عمومی خصوصی
- آب انبارهای واقع در مزارع
- آب انبارهای کناره ی راه ها


نماي خارجي آب انبارها و نحوه ی دسترسي به آب 

آب انبارها به لحاظ شكل يا نماي خارجي معمولا داراي يك ايوان و گاه يك ايوان مركزي در وسط و دو غرفه در طرفين هستند . در پشت ايوان مرکزی ، گنبدي وجود دارد كه بر فراز مخزن چتر گشوده بود . ( فاصله گنبد و ايوان را عمق مخزن مشخص مي كند . هر چه مخزن عميق تر باشد تعداد پله ها بيشتر و در نتيجه ايوان و گنبد روي مخزن بيشتر از هم فاصله مي گيرند . )
گاه براي خنك شدن آب درون مخزن ، سازندگان آن را مجهز به بادگير می ساختند و بادگيرها از يك تا چهار متغير بود . غالباً بادگير كوچكي در اوج گنبد و در جهت بادهاي غالب ساخته 
مي شد و پاره اي از آب انبارها نيز فاقد هر نوع بادگيري بودند . البته در فردوس و مناطق جنوبی خراسان راه کار دیگری برای خنک ماندن آب تا تابستان می شناختند و آن عبارت از آب اندازی آب انبارها در سردترین شب زمستان بود ، سپس ورودی آب انبار را گل می گرفتند و تا فصل گرما کسی حق استفاده از آب ، آب انبار را نداشت . این آب در وسط تابستان آنقدر خنک بود که به آب یخ می مانست . در ارتباط با خنکی آب ِ آب انبارها در وسط تابستان در سفرنامه خراسان و کرمان که در سال 1321 هجری قمری تحریر یافته در مورد آب انبارهای شهر فردوس چنین آمده است :
« . . . در اکثر کوچه ها آب روان جاری است . چند آب شرب از قنات دارد با وجود این آب ها باز اهالی محض خیرات در سر کوچه ها و گذرها به قدر هفتصد آب انبار ساخته اند که هر آب انبار بسی عمیق است . نزدیک تکیه آب انباری دیدم که چهل زینه می خورد و از پاشیر آن آب برداشته می شد . در این شهر که در زمستان برای یخ ، چال یخ فراهم نمی آید و در کوه های اطراف هم در تابستان برف نیست که به شهر بیاورند ، لهذا چنین آب انبارهای وسیع بسیار عمیق خیرات در سر گذر می سازند و در فصل قوس و جدی آب در آن می بندند ، در تابستان که آب از آن جا برمی دارند مثل تگرگ سرد است و از برودت دندان افسرده می شود . »
ورودي به پاشير يا مخزن در انتهاي ايوان مركزي قرار دارد . معمولاً در دو طرف ورودي دو سكو می ساختند كه محلي براي استراحت بود . رديف پله ها از ابتداي ايوان آغاز و تعداد پله ها را عمق مخزن مشخص مي كرد . ارتفاع هر پله بين 25 تا 30 سانتيمتر بود و اين ارتفاع را ابعاد
خشت ها مشخص مي كرد . در ساخت  پله ها معمولا خشت ها را به صورت عمودي و كنار هم قرار مي دادند .
در آب انبارهايي كه عمق زيادي دارند هر ده يا پانزده پله كه پايين بروي به يك فضاي مسطح و سكو مانند مي رسي كه محلي است براي استراحت و نفس تازه كردن . در تحتاني ترين قسمت به پاشير يا محل برداشت آب مي رسي ، در اينجا فضا اندكي بازتر مي شود .
در جلو شير برداشت معمولا چاهكي وجود دارد كه فاضلاب از طريق آن دفع مي شده است . معمولاً در درون اين چاهك علاوه بر نقبي که وظیفه ی هدایت فاضلاب پاشیر را بر عهده دارد ، نقب دیگری وجود دارد كه رو به مخزن پيش مي رود . در انتهاي این نقب دريچه ي خروجي فاضلاب مخزن قرار دارد . اين مجرا يا دريچه در تمام طول دوره ی برداشت به وسيله يك چوب تراشيده شده كه آن را كهنه پيچ كرده و از سمت داخل مخزن در مجراي خروجي كوبيده اند بسته مي ماند . وقتي آب درون مخزن تمام شد . از درون چاهك با يك چوب بلند به چوب درون دريچه ضربه مي زدند تا از مجرا خارج شود . با خارج شدن چوب از درون مجرا , فاضلاب موجود در درون مخزن ( در موقع تخلیه ی فاضلاب مخزن یک یا دو نفر به درون مخزن می رفتند و با پا آب و لجن کف مخزن را برهم می زدند تا آب موقع خروج ، لجن ها را با خودش ببرد . ) تخليه مي گردید .


آب انبارها و شكل مخزن 

آب انبارها به لحاظ شكل مخزن به چهار نوع قابل تقسيم هستند .
 آب انبارهايي كه مخزنی مكعب يا مكعب مستطيل دارند 

آب انبارهايي كه از اين شكل و قالب براي مخزن خود تبعيت كرده اند ، به نظر مي رسد كه نسبت به ديگر انواع از قدمت بيشتري برخوردارند . اين نوع از آب انبارها بيشتر با نام حوض شناخته مي شوند و ميان مخزن و محل برداشت آب ديواري حايل  نيست و رديفي از راه پله در درون مخزن و تا اعماق آن ادامه دارد و برداشت کننده مستقیماً با سطح آب در تماس است و گاه نیز پله ای وجود ندارد و باید با سطل و طناب از آن ها آب کشید . حوض انبار سیدی که به تازگی میراث فرهنگی آن را مرمت کرده است . این حوض دارای مخزنی به شکل مکعب مستطیل است . در گذشته در بالای سردر آن کتیبه ای وجود داشته است که تاریخ ساخت آن را به ماه رجب سال 890 هجری قمری نسبت می داده است .


 آب انبارهايي كه داراي دو يا سه چشمه هستند

اين آب انبارها نيز بيشتر به صورت مكعب مستطيل ساخته مي شدند و معمولاً عمق زيادي نداشتند . دو يا سه مخزن در كنار هم ساخته می شدند . مخزن ها به وسیله ی دیواری مشترک از هم جدا می شدند . اين ديوارها در واقع پايه اي بودند که در نگاه داشتن سقف ضربي  مشاركت داشتند .
گاه ديده مي شود كه دو مخزن در پشت و يك مخزن در جلو و گاه نيز دو يا سه مخزن در يك رديف ساخته شده اند . در اين حال پله كاني براي برداشت در نظر گرفته می شد و به مخزن مياني متصل می گردید . هر سه مخزن مثل ظروف مرتب با يكديگر در ارتباط بودند . در سطح شهر فردوس چنین آب انباری وجود ندارد

 آب انبارهاي ستون دار
اين نوع از آب انبارها در مقايسه با آب انبارهاي چند چشمه از تكنيك و فن آوري پيشرفته تري سود جسته اند . در اين نوع از آب انبارها ، ديوارهاي حايل ميان چشمه ها حذف و جاي آن ها را ستون گرفته است . در اين تكنيك هم صرفه جويي در مصالح و هم افزايش حجم مفيد مخزن مورد توجه بوده است . اين نوع از آب انبارها در مقايسه با انواع ديگر ، بزرگتر و پر حجم تر هستند و در مقایسه با آب انبارهای مکعبی از تکنیک پیشرفته تری برخوردارند . در خراسان جنوبي فقط يك مورد از اين نوع آب انبار شناسايي گرديده ، آب انبار حوض غلام كش واقع در قلعه كوه بيرجند است . در خراسان رضوی نيز پنج مورد آب انبار ستون دار شناسايي شده است . حوض چهار پايه ي سبزوار ، حوض بازار نيشابور، آب انبار كُندر كاشمر ، آب انبار دولت آباد ( تربت حيدريه ) و آب انبار مسجد النبی خواف

 آب انبارهاي استوانه اي 
آب انبارهاي استوانه اي , آب انبارهايي هستند كه نسبت به ديگر انواع خود از تكنيك پيشرفته تري برخودارند . باربري سازه اي آن ها بهتر و در يك حجم مساوي براي مسلح كردن ديوارهاي جانبي نياز به مواد اوليه ي كمتري دارند و در عوض از مقاومت بيشتري برخوردارند . آب انبارهای فردوس و بخصوص هفت آب انباری تا همین گذشته های نزدیک مورد استفاده قرار داشتند از این تکنیک در ساخت آن ها سود جسته اند . بزرگترین آب انبار فردوس آب انار حاجی ملا است که حدود 42 پله می خورد و جست هر پله حدود 27 سانتیمتر است . یعنی عمق آب انبار حدود 34/11 متر است 
آب انبارهای موجود در سطح شهر فردوس که بیشتر در شهر کهنه واقع شده و هنوز سرپا هستند اما دیگر مورد استفاده قرار نمی گیرند عبارتند از :
1- آب انبار حاجی ملا واقع در محله ی سادات
2- حوض سیدی واقع در محله ی سادات
3- آب انبار استاد عبداله ، این آب انبار در آخر محله ی میدان و ابتدای محله ی عنبری قرار داشت . در وضع موجود میراث فرهنگی دیوار میان پاشیر و مخزن را شکافته است و قرار است تبدیل به محلی برای ورزش باستانی شود .
4- آب انبار جودی , این آب انبار نیز در محله ی میدان قرار داشت .
5- آب انبار کوشک ، این آب انبار در محله ی عنبری واقع بوده و در کنار این آب انبار مسجد و حمام کوشک واقع شده اند
6- آب انبار قلعه . این آب انبار نزدیک به تخت هلاکو و قلعه ی فردوس قرار داشته است
7- آب انبار سردشت ، این آب انبار مربوط به محله ی سردشت
8- آب انبار تالار ، این آب انبار در محله ی تالار قرار داشته است .
9- آب انبار بازار
10- آب انبار انقلاب ، این آب انبار در سال 1359 افتتاح شده و برایش شیر برداشت در بیرون فضای پاشیر گذاشته بودند که با کمک موتور پمپ آب را به حاشیه ی خیابان می آوردند .
10- آب انبار فاطمیه ، این آب انبار نیز دارای شیر برداشت در بیرون از پاشیر بود و اکنون بر روی مخزن آن مسجدی بنا شده است .
علاوه بر آب انبارهای برشمرده در هر محله چندین حوض نیز وجود داشته که مردم آب شرب خود را از آب انبارها و آب ریخت و ریز خود را از طریق این حوض ها تامین می کردند . تمامی این آب انبارها و حوض ها از آب بلده و از طریق موقوفه ی حیاض آب اندازی می شدند. آب انبارها سالی یک بار و در سردترین شب های زمستان و حوض ها در هر مدار پر از آب می شدند . در گذشته های دورتر هر 8 روز یک بار آّب موقوفه ی حیاض را به شهر می آوردند و پس از اجرای نیمه تمام خط انتقال آب از سرچشمه به شهر که بخشی از آب موقوفه فروخته شد ، هر شانزده روز یک بار آب به شهر آورده می شد .
در سردترین شب های زمستان میراب مسئول آب اندازی آب انبارهای شهر بود . در بیرون استخری ساخته بودند که وقت آب اندازی آب انبارها آب بلده را در آن استخر ذخیره می کردند تا لای بیندازد و زلال شود و در عین حال تا مرز یخ زدن و یخاب پیش برود . سپس در طول روز مسیرها را تمیز می کردند و از تمام آلودگی ها پاک می کردند و در شب وقتی رفت و آمد در معابر کم می شد میراب مسئول رساندن آب به آب انبارها بود . در چنین شب هایی به میراب کنده برای درست کردن آتش و گرم شدن و یک وعده غذا نیز به وی داده می شد .
مردم برای برداشت آب از آب انبارها از دست راست پله ها پایین می رفتند و کسانی که آب برداشته بودند از دست چپ پله ها بالا می آمدند . اجرای این عمل به این خاطر بود که نور از ورودی به اعماق راه پله ها بتابد و پاشیر روشن باشد و درضمن رفت و آمد به پاشیر نیز دارای نظم باشد .
ظرف هایی که برای برداشت آب از آب انبارها مورد استفاده قرار می گرفت کوزه بود که در گویش محلی به آن سبو یا سوچه گفته می شد . معمولاً در هر خانه جایی مخصوص برای کوزه های آب وجود داشت که به آن سوچه دون sucedun گفته می شد و عبارت از ظرفی سفالی بود مثل دو گلدان به چسبیده که ته کوزه ها را در درون سوچه دون قرار می دادند و هر سوچه دون جای دوتا کوزه داشت . برای این که چیزی در کوزه نیفتد و غبار موجود در هوا آب درون کوزه را کثیف نکند ، هرکوزه توپی پارچه ای داشت که آن را با نخ به دسته ی کوزه می بستند و توپ را در گلوی کوزه قرار می دادند . 
حوض هایی که برای ریخت و ریز مورد استفاده قرار می گرفتند غالباً سرباز بودند . این حوض ها در زمستان یخ می زدند و ضخامت یخ آنقدر زیاد می شد که بچه ها روی یخ بازی می کردند . میان سالان و کهن سالان شهر از بازی روی این یخ ها خاطره ها دارند .
خانه هایی که بر روی کاریز واقع شده بودند دارای پایه اُو بودند . در گذشته علاوه بر کاریز بلده که شاه رگ حیاتی شهر بود کاریزهای دیگری مانند سعد آباد، محمد آباد ، خداوندی ، شادکی ، نوقاب و علی آباد وجود داشته که تمامی آن ها خشک شده . این کاریزها از زیر هرخانه ای که عبور می کردند ، صاحب خانه برای خود پایه اُو می ساخت . ساخت پایه اُو به این ترتیب بود که در زمین نقب می زدند تا به کوره ی کاریز برسند سپس فضای کنده شده را بازتر می کردند . در دو طرف آب ، دو تخت گاه می ساختند که محلی برای استراحت در بعداز ظهرهای گرم تابستان مسیر پای اُو تا سطح زمین را پله کانی می ساختند و در محل خروجی در می گذاشتند . آب جاری در این پایه اُو ها قابل شرب نبود و محلی بود برای شستشوی ظروف ، لباس و گاه استحمام افراد خانواده . معمولاً خانه هایی که پایه اُو داشتند نیازی به آوردن آب از حوض انبارها نداشتند و فقط آب شرب خود را از آب انبار محله می آوردند .
از این نوع پایه اُوها در بیرون از خانه ها و در معابر نیز وجود داشت که محلی برای آب خوردن دام ها و ظرف و لباس شستن خانم ها بود . پای اُوهای که محل رخت شویی بود با نام چقر ( caqar ) شناخته می شدند

فرهنگ واژه‌گان 

کاریز : همان قنات است اما نامی که سابقه ای بسیار دیرینه تر از لفظ قنات دارد. تا همین گذشته‌های نزدیک در سراسر خراسان قنات را با نام کاریز می‌شناختند و هنوز در بسیاری از روستاها ، قنات را با نام کاریز می‌شناسند و نام بسیاری از روستاهای خراسان با پیشوند کاریز آغاز می‌گردد . در متون قدیم بیشتر با نام کاریز سروکار داریم تا قنات .
تون : نام قدیم شهر فردوس   در سال 1308 با درخواست مردم و تصویب هیئت دولت وقت « تون » به « فردوس » تغییر نام پیدا کرد . 
گورستان خاموشی : نام قبرستانی قدیمی که اکنون در درون باقت پیوسته‌ی شهر قرار گرفته و پاره‌ای بر این باورند که این قبرستان محل تدفین مردان و زنانی‌ست که به دست هلاکوخان قتل عام شدند .
اْوشناس :
طاهر اْوشناس : نام شخصستس اساطیری که ساخت اولین کاریزها را به او نسبت می‌دهند .
نای : کّوّل
تاقه : زمان در آبیاری ، زمانی برابر با نیم شبانه روز ، یک روز یا یک شب . این زمان به صورت چرخشی‌ست . معمولاً کسی که در شبانه روز اول نوبت آبش در شب باشد در نوبت بعد در روز خواهد بود و نوبت بعد دوباره در شب .
بخش آب : محل تقسیم آب ، محلی که آب نهر اصلی به دو یا سه شاخه تقسیم می‌گردد .
آغال كفتر : لانه‌ی کبوتر
« زين » (Zin) : زین یا سفیدبر ، کشتی که در پاییز انجام می‌شود و محصول آن در اواخر بهار برداشت می‌شود مثل گندم و جو
ولگار يا سبز بر : کشتی که در تابستان نیاز به آبیاری دارد و محصول آن در پاییز برداشت می‌شود ، مثل پنبه و صیفی ‌جات
فنجان : واحد اندازه گیری زمان در آبیاری ، هر فنجان در کاریز بلده زمانی نزدیک به سه دقیقه است . اسناد صادر شده برای مالکیت آب در فردوس و بجستان بر حسب فنجان است .
ره آب : اگر 24 ساعت شبانه روز را به دقيقه تبديل و آنرا بر زمان 3 دقيقه اي هر فنجان تقسيم كنيم عدد 480 فنجان به دست مي آيد. اختلاف ميان 480 و 450 در واقع زمان مرده اي است كه بعنوان ره آب "زماني كه آب در راه است . طي كردن فاصله ميان دو دريچه" و زمان مرده ي ميان دو فنجان "هر بار كه فنجان پر از آب مي شود و به ته ديگ سقوط مي كند. كيال بايد آنرا به صورت وارونه از داخل آب خارج و دوباره بر سطح آب قرار دهد") شناخته شود.
مولف : کسی که توسط صاحبان آب انتخاب شده و طومار آب یا آب نامه در اختیار اوست . حساب و كتاب سهم آب هر مالك را در اختيار دارد و مسئول اجراي دقيق آب نامه يا طومار آبياري است. وي از ميان افراد سرشناس و مورد اعتماد صاحبان آب انتخاب مي گردد . حقوق مولف از طريق دو فنجان آبي تامين مي شود كه از سالار در هر تاقه دريافت مي گردد. بنابراين حق و حقوق مولف  درهر مدار و در هر دو نهر 64 فنجان آب است.
حسابدار : حسابدار كسي است كه زير نظر مولف كار مي كند و بايد حساب 7200 فنجان آب هر مدار را براساس گزارش كيال ها در دفاتر ثبت و دقيقا مشخص كند كه هر يك از صاحبان آب در هر مدار چقدر آب دريافت كرده و چه ميزان طلبكار يا بدهكار شده است.
کیال : كيال كسي است كه زمان را پيمانه مي كند و در سر مزرعه يا باغ آب را تحويل صاحب آب مي دهد. كيال ها براي سه ماه ولگار به استخدام در مي آيند. تعداد آنها 6 نفر است. روي هر نهر 3 نفر كار مي كنند. دو نفر آن ها كيال و نفر سوم جويبان است. اين سه نفر زمان را به گونه اي ميان خود قسمت مي كنند كه همواره دو نفر از آنها بر سر آب حاضر و نفر سوم در حال استراحت باشد .
تیره‌گر : تيره گر كسي است كه در تابستان و در فصل گرما وظيفه دارد كه آب را تيره كند. آب كاريز شش تو را از محلي كلوخي به نام لاخ (lax)  عبور مي دهند. تيره گران در اين محل آب را گل آلود مي كنند. به اين ترتيب كه آب را از پاي ديواره هاي مرتفع كلوخي عبور داده. سپس با بيل شروع به خراب كردن ديواره مي كنند. آواري از كلوخ در درون آب فرو مي ريزد و با بر هم زدن آن آب به شدت تيره يا گل آلود مي شود. آب تيره شده پس از طي مسيري به نهر اصلي پيوسته و كل آب را تيره مي كند.
برزگر : در طي دوره ي 9 ماهه ي زين 16 كارگر براي توزيع وتقسيم آب زين استخدام مي شوند. اين  افراد در دو نوبت و در هر نوبت دو گروه چهار نفره, بر روي دو نهر كار توزيع و تقسيم آب را انجام
 مي دهند. در گذشته برزگرها با موافقت سالارها به عضويت گروه در مي آمدند. در سال 1355 جمع برزگران بلده 30 نفر بود كه در زمينهاي زير كشت 30 تاقه فعاليت مي كردند. سخت ترين كارها نيز بر عهده ي برزگران بود. مثل شخم زني , مرز كشي, آبياري, درو, پشته كشي , كاجك زني (جدا كردن جو و گندم از كاه) مواظبت و رسيدگي به چهار پايان.
مدار کول : مدار 8 روزه است که در نوروز به باغ‌ها اختصاص دارد ، زمانی که باید پای درخت‌ها را بیل بزنند 
مدار بیل ساب : يك مدار كامل آب در زمستان که به مدار بيل ساب معروف است   این آب در گذشته تحویل بزرگرها می‌شد اما در وضع موجود در اختیار دفتر آبیاری قرار دارد برای تامین هزینه‌های جاری و این آب به باغدارها فروخته می‌شود .
موقوفه‌ی حیاض : حیاض جمع حوض است و این آبی بود که هر هشت روز یک بار به شهر آورده می شد و با آن حوض‌ها و آب انبارها را پر می‌کردند .
 


1- دائره المعارف بزرگ اسلامی ص 317
2- چاره ی آب – پرهام جواهری و محسن جواهری ص 213
 

حوض سیدی بعد از زلزله سال 1347

حوض سیدی بعد از بازسازی

آب انبار و مسجد کوشک، ورودی آب انبار در جلو کادر، گنبد آب انبار در میانه و مسجد در انتهای کادر

آب انباری متروکه در شهر کهنه ی فردوس

آب انبار قلعه واقع در شهر کهنه

آب انبار بازار واقع در شهر کهنه

ورودی آب انبار استا عبدالله

دیوار شکافته شده ی مخزن آب انبار استا عبدالله. این آب انبار قرار است تبدیل به زورخانه شود

نورگیر آب انبار سردشت، این آب انبار در شهر کهنه واقع است

گنبد آب انبار سردشت در میان ویرانی های زلزله سال 1347

دی ان ان فارسی , مرجع دات نت نیوک فارسی
دی ان ان